رحیم ناظریان: مستند «گاراژ» به شکل آبرومندی از مصاحبه و آرشیو عکس و فیلم قدیمی شکل می گیرد
اغلب مصاحبه ها در مستند «گاراژ» در کارگاه یا همان گاراژ متروکه ی ساخت اطاق های اتوبوس قدیمی می گذرد که به عنوان یک حرفه ی کوچک سنتی تا یک صنعت بزرگ پیش رفت. به دلیل انتخاب همین لوکیشن است که از همان پلان های آغازین می توانیم حدس بزنیم این صنعت دیرین که تاریخچه ای نزدیک به یک قرن در ایران دارد در اکنونِ این مستند، رو به زوال نهاده و احتمالا به طور کل از بین رفته است. گفتارمتن نیز در همان جملات آغازینش بر این تصور مخاطب مهر تایید می زند. بنابراین با شفاف شدن سرانجام تلخ سوژه در لحظات ابتدایی مستند، تنها عاملی که ما را برای دیدن و پیگیری ماجرا مجاب می کند چگونگی و فهم دلایل این زوال است.
اینگونه که مستندساز در مرحله ی تدوین با برش مصاحبه ها و جانمایی آن در کنار آرشیو از ابتدا تا انتهای این صنعت را به صورت مرحله به مرحله شرح می دهد. اینکه چگونه کارگاه های کوچک در دهه های ابتدایی۱۳۰۰، اطاق های چوبی برای اتوبوس می ساختند یا چگونه این کارگاه ها به مرور زمان متکامل شدند و با یکپارچگی و ایجاد اتحادیه کارگاه های بزرگ را شکل دادند و یا اینکه چگونه در طول دهه های بعد با حضور شرکت ها و کارخانه های صنعتی بزرگ راه خود را برای حیات ادامه دادند.
مستندساز بر شیوه ی تاریخی خود پافشاری می کند و همین سبب می شود تا شاهد مستندی باشیم که از پژوهشی قابل قبول سود می برد. حتی چالش هایی که انقلاب ایران بر سر راه این صنعت قرار می دهد و یا مصائب جنگ هشت ساله باعث از رونق افتادن روند رو به رشد این صنعت می گردد، هیچکدام از قلم مستندساز نمی افتد.
جمع بندی مستند به شدت تلخ و البته قابل تحسین است. چرا که این پایان بندی متناسب با روند روایت شکل می گیرد و به مثابه یک نتیجه گیری در انتهای مستند، روند بررسی تاریخی سوژه را خاتمه می دهد. تحریم های سالهای اخیر ایران حتی صنعتی که شاید به چشم خیلی ها نیاید را نیز تحت تاثیر خود قرار داده است. آسیبی که به نظر بدون وجود چنین مستندهایی محال است از رسانه های دیگر اینگونه شفاف اطلاع رسانی شود. سکانس پایانی از نظر بصری نیز بسیار تاثیرگذار است. دوربین همچنان در گاراژ متروک حرکت می کند و سکون و خاطره را در یک قاب به تلخی هر چه تمام تر به نمایش می گذارد. قاب پایانی نمایشگر همان مکانی است که حدود یک قرن پیش چیزی در آن متولد شد که فقط به دلیل تحریم واردات «شاسی» اتوبوس هم اکنون به مرگ فرو رفته است.
مستند «گاراژ» علاوه بر شرح تاریخ یک سوژه، یعنی توصیف تولد تا مرگ صنعت اطاقسازی در ایران، زوایای مختلفی از این حرفه را بررسی می کند. مواردی همچون حمایت یا عدم حمایت دولت های پیش و پس از انقلاب از این صنعت، میزان کارآفرینی و بالندگی و خلاقیتی که یک حرفه ایجاد می کند، چگونگی بومی سازی یا بومی شدن یک صنعت که آرام آرام با پای خود شکل گرفت و مواردی از این دست.
مصاحبه ها نیز به دلیل برش های حساب شده و شیوایی کلام مصاحبه شوندگان دارای جذابیت قابل توجهی است که نشان از اشراف هر دو طرف مصاحبه را دارد.
مستند «گاراژ» اثری انتقادی است. انتقاد از بی مبالاتی و باری به هر جهت بودن متولیانی که احتمالا صنعت خودروسازی چین برایشان بیش از صنعتی بومی اهمیت دارد.