رحیم ناظریان: شاهد مستندی هستیم که سعی ندارد یک طرفه به نقد سوژه اش بپردازد

 

 

موتور و به طور کل پدیده ای به نام موتورسیکلت که در شهرهای شلوغ دنیا به عنوان وسیله ای به شدت مورد نیاز مورد بهره برداری قرار می گیرد، در رسانه های داخلی دائما با زاویه دیدی منفی و آسیب رسان معرفی می شود؛ اما در مستند «پسر بد دوست داشتنی» این زاویه دید تلطیف می شود و مخاطب با زاویه ای دیگر از آن مواجه می گردد.

مستندساز برای اینکه همداستان با عنوان اثرش، این دیدگاه منفی و مثبت را نمایش دهد، به تمام وجوه سوژه در جامعه ی نمونه ی شهر تهران رجوع می کند. به طور مثال، درگیری قدیمی تاکسی رانان و موتورسواران را در قالب برش هایی کوتاه از عقاید آنها بررسی می کند، درباره آلودگی صوتی و هوا در شهر تهران به سراغ منابعی جز موتور سیکلت می رود، از درآمدزایی موتورسیکلت ها برای صاحبانشان در اوج بی کاری و معضلات اجتماعی حاصل از بی کاری می گوید، موتورسیکلت را ابزاری امدادی در قالب موتورلانس معرفی می کند و اینکه در کوچه های باریک یا خیابان های پرترافیک این وسیله تا چه مقدار می تواند نجات بخش باشد. مستندساز از فاز احساسی در قبال موتورسیکلت نیز غافل نیست و خاطره بازی با این وسیله ی نقلیه در سینما و عکس های خصوصی افراد و همچنین عشق برخی به موتورسیکلت را نیز می کاود تا آن پیش فرض قطعی که موتورسیکلت وسیله ای آزار دهنده است، تا حدودی رفع گردد.

اگر چه پرداختن بر سوژه ی اصلی مستند این اجازه را به تولید کننده نمی دهد تا از خط اصلی اثر خارج شود، با این حال«ترافیک» یکی دیگر از سویه های انتقادی مستند است. به عبارتی مستندساز برای حفظ یکپارچکی اثرش به شکل مستقیم به ترافیک نمی پردازد و دائما در حیطه ی همان موتورسیکلت و جذابیت ها و آزارهایش باقی می ماند؛ اما زیرکانه با تصاویر بی شمارش از ترافیک تهران و اشاره هایی جزئی در نریشن به آن، سعی می کند همچنان دیدگاهی انتقادی به این معضل داشته باشد. بخش زیادی از مستند «پسر بد دوست داشتنی» در سرسام بوق و دود و ترافیک است اما موضوع مستند و خط اصلی اثر حفظ می شود.

مستندساز برای جذابیت اثرش نگاهی طنز آمیز را نیز چاشنی کار می کند. هم متنِ «گفتارمتن» و هم لحن بیان آن در لحظات بسیار زیادی از مستند، بر کشش کار می افزاید. حمل انواع بار توسط راکبان موتورسیکلت که در حقیقت در حالت عادی باید توسط وانت حمل شود، اغراق در توصیف همین بارها، تخلف متعدد و مختلف راکبان موتور در شلوغی شهر و حتی عبور از موانع فلزی خیابانها به همراه موسیقی طنزآمیز و موارد بسیار زیادی از این دست، مستند را از اثری تماما جدی و احتمالا حوصله سر بر دور می کند.

«پسر بد دوست داشتنی» مستندی تلویزیونی است که مولفه های گونه اش را به خوبی اجرا می کند. اینجا در این گونه از مستند خیلی نمی توان به دنبال جذابیت های محتوایی و یا اندیشمندانه بود. هر چه هست همین نکات ساده ی اجتماعی است که همین ها را می شود به اندازه در این مستند دید.

تدوین با ریتمی تند و پلان های متعدد اما کوتاه سبب می شود اطلاعات بسیار زیادی در خلال دیدن فیلم به مخاطب منتقل شود. مستندساز بر خلاف اغلب مستندهای تلویزیونی که سعی دارند صرفا با مصاحبه و گفتارمتن روایت اثر را پیش ببرند، به خوبی هماهنگی بین گفتارمتن و تصاویر را ایجاد می کند. اغلب پلان ها با موضوع گفتارمتن، دارای قالب محتوایی مشترک هستند که همین امر نشان دهنده ی تنظیم دقیق فیلمنامه و یا طرح از ابتدا یا در طول پروژه ی تولید است.